گريه سرآغاز دگرگوني ست...
خودت را به گريه برسان كه شادي هاي بزرگ آنسوي گريه هاست.
* هيوا مسيح
شب ها ..نه مطلقا شبها نيست..
وسط روز هم اتفاق مي افتد كه ناگهان ميبينم خاطرات اشك آور كفِ ذهنم پرت ميكنند...
آنوقت است كه حتي ميتوانم در امتداد يك موزيكِ بس شآد
_در حدِ مرگ_
گريه كنم!
از آن نوع ضجه ها كه احساس ميكني دل و روده ات آماده ست تا از حلقت بيرون بريزد
از شدت گريه حالت تهوع ميگيري و اين حرفا..
گويي تماما اشك ميشوي ... .. .... .
پشتِ پرده ي سياه / ..ميتواند ديروز و فردا و يا زماني كه ابدا در تاريخ زندگي ات درج نشده
به نمايش در آيد..
[ بازدید : ] [ امتیاز :
]