نترسم..اما میترسم از فردا ها
۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۲۸:۴۳
نظرات (0)
گریه سرآغاز دگرگونی ست...
خودت را به گریه برسان که شادی های بزرگ آنسوی گریه هاست.
* هیوا مسیحشب ها ..نه مطلقا شبها نیست..
وسط روز هم اتفاق می افتد که ناگهان میبینم خاطرات اشک آور کفِ ذهنم پرت میکنند...
آنوقت است که حتی میتوانم در امتداد یک موزیکِ بس شآد
_در حد مرگ_
گریه کنم!
از آن نوع ضجه ها که احساس میکنی دل و روده ات آماده ست تا از حلقت بیرون بریزد
از شدت گریه حالت تهوع میگیری و این حرفا..
گویی تماما اشک میشوی ... .. .... .
پشتِ پرده ی سیاه / ..میتواند دیروز و فردا و یا زمانی که ابدا در تاریخ زندگی ات درج نشده
به نمایش در آید..
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]