دنیای جدید
۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۲۹
نظرات (0)
وقتی داشتیم لباسامو جمع میکردیم قوطی دنکسیر رو دادم بهش بندازه
توی کوله ش دیدم اخرین بار
انقدر دلم میخاست از لحظه لحظه ی روزای اخر بنویسم
ولی یجوری ام
متمرکز نیستم
هر لحظه از جلوی چشمم میگذره
دلم نمیخاد فراموششون کنم
ولی فراموشم میشه
کمرنگ میشه
میترسم
همه چی اون پشت جامونده
میترسم دیگه هیچی یادم نیاد
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]