وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
وقتي اندوه به سر انگشت ماجرا ميرسد

ابزار وبمستر

استار اي كيدز

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۲
خطوط

نه ده تا بچه دارم

مانوئلا رو از سه شنبه ميبينم

همين ورا ميشينه و مترو خط A رو ميگيره

امشب داشتم فكر ميكردم به اينكه چهره ش چقدر شبيه يه كاراكتر كارتونه كه يادم نمياد چي بوده

خيلي غرق شدم

جنازه م

يك كلمه نخوندم

دوست ندارم اين منِ خالي رو

دوست ندارم



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

تنهايي

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۱
خطوط

منم

اسپاتيفاي

فولدر بيست و پنچ

كري مي آن

نور كمرنگ

پشت سيستم

ميزي كه دوساعت نشستم پاش تا سرهم شه

و همه چي شبيه خونه ست

همه چي

مثل شبايي كه مينشستم پاي ترجمه زندگي دروغين

فقط پني نيست كه بياد زير ميز بخوابه

و صداي تلويزيون و مامانم از توي هال نمياد

پ.ن: ميدونم ديگه هيچي از شعر نمونده
حتي دفترمم خيلي وقته خاليه

خيلي فكر توي سرمه

نميرسم به همش

بايد از سون الونم بنويسم يه بار



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

دق و گذر

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۱
خطوط

روز اول

يه خونه ي گرم

آدماي آشنا

روز دوم

تنهايي امن

روز سوم

شلوغي و صدا و حواسِ پرت

روز چهار

تنهايي حقيقي

روز پنجم

اشك و وحشت

روز ششم

وحشت و اشك

روز هفتم

...

ميترسم از هرچي كه جا مونده



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

واشنگتن هايتز

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۰
خطوط

دارم ميرم خونه جديد

ميشه‌ اولين شب

امروز ميخواستم بگم خوبم اما به يه تلنگر بندم



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

نيو ورلد

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۰
خطوط

هميشه همه چيز اونجوري پيش ميره كه من تصورشو نداشتم

شايد حدس ميتونستم بزنم

اما تصويرش توي ذهنم شكل نميگرفت

هر وقت ميخوابيدم برام يك عالمه مينوشت

امروز اينجور نبود

وقتي يه چيزي اين وسط تغيير ميكنه يا كمرنگ ميشه

با خودم ميگم اين مسير زواله

من نميدونم چي ميخوام

ميدونم ولي مطمئن نيستم از چيزي كه ميخوام



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

ارشيو ۹ جون ۲۰۲۱

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۰
خطوط

بدون ترس
دوستم بدار
و در خطوط دست هايم
ناپديد شو

براي يك دو هفته، نه، براي يك دو روز
براي يك دو ساعت اي عزيز
دوستم بدار
براي يك دو ساعت آه
مرا به جاودانگي چه كار؟


اكولاليا / #نزار_قباني
ترجمه از رضا طهماسبي



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

دنياي جديد

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۲۹
خطوط

وقتي داشتيم لباسامو جمع ميكرديم قوطي دنكسير رو دادم بهش بندازه

توي كوله ش ديدم اخرين بار

انقدر دلم ميخاست از لحظه لحظه ي روزاي اخر بنويسم

ولي يجوري ام

متمركز نيستم

هر لحظه از جلوي چشمم ميگذره

دلم نميخاد فراموششون كنم

ولي فراموشم ميشه

كمرنگ ميشه

ميترسم

همه چي اون پشت جامونده

ميترسم ديگه هيچي يادم نياد



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

كوچ

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۲۹
خطوط

سه شنبه چي ميشه؟

روزاي بعد از سه شنبه چي ميشن؟

بيا و بنويس



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

برگشت

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۲۸
خطوط

براي سومين بار اومديم پنير كبابي بخورم

شب ها دلگيرم و غمي

اين شب ها

دلشوره ي ميگيرتم

تو اونقدري كه فكر ميكني نه قابل اعتمادي نه قابل اتكا

اين حرفم به اين معنا نيست كه همه چي رو ناديده گرفتم

نه

ولي يه واقعيته

كه بارها كنارت بهش رسيدم



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]

shelter me

۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۲۷
خطوط

Sitting in silence for hours

only one meter far from each other

each of us in our own secret world of chaotic thoughts

the only common activity is that we listen to songs that are played every single day

yeah maybe with sharper ears when it comes to redbud tree

no complain

that's the reality

that's what reality looks like

can I ignore it?

often I do

but there is no way out of it



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به وقتي اندوه به سر انگشت ماجرا ميرسد است. || طراح قالب avazak.ir