تصویر دلتنگی
۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۴۳
نظرات (0)
از پهلوی خواب به زحمت خودت را میکنی و به خنکای آب میسپاری
چهارگوش اتاق دارد از سرما میلرزد
کسی چیزی نمیداند
تو سنگینی
سنگین تر از دیروز
و قلبت خودش را در میان قفسه سینه ات
احساس میکند
به گرمای جای خوابت باز میگردی و زل میزنی به باریکه نوری که از لای پرده ها بیرون زده
سنگینی
سنگین تر از همیشه
و کسی چیزی نمیداند
از خودت میپرسی: اشکهایم را کجا بریزم؟
روی شانه های مسافران اتوبوس
یا راهروهای کثیف مترو؟
تقصیر هورمون هاست؟
یا من و انتخابم؟
هیچ نمیدانی
سنگینی
سنگین تر از همیشه
و هیچکس چیزی نمیداند
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]