بد لاک استاپ
۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۳۵
نظرات (0)
از پورت اتوریتی آمدم بیرون و پیچیدم به چپ. هوا خنک بود و باد موهایم را میرقصاند. عینکمم بر چشم و جهان واضح. حالا دختری را تصور کن که نهایتا انگار بیست ساله بود و به سرعت از ازدحام جمعیت میگذشت و به سمت خیابون شماره ۳۵ دوان بود. در میانه مسیر چشمش به دایره های بزرگی کف پیادو رو میفتد. دایره هایی رنگی که با گچ کشیده شده و داخلش نوشته بودند: BAD LUCK STOP در همان دم در حالی که با همان سرعت قدم میزد، چشمش به مردی میفتد که خم شده و با گچ روی زمین دایره دیگری میکشید و به او خیره بود. اگر زمان را در لحظه تصادم این دو نگاه کند کنیم و پس از تلاقی نگاه ها دوباره زمان به سرعت عادی برگردد، دختر رو میبینیم که به سرعت از کنار مرد میگذرد و ناگاه پا روی یکی از همون دایره ها میگذارد. چند ثانیه میگذرد و به خاطر میاورد که به سمت محل مصاحبه میرود.
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]