08 May
۹ آبان ۱۴۰۳
۰۶:۴۷:۰۸
نظرات (0)
همون موقع با خودم گفتم باید همه چیز رو بنویسم. نذارم حس و حالم و افکارم لای صفحات زمان گم بشن. حالا یه هفته ست گذشته که خبر رسیده شما مسیر زندگی تون عوض شده. حالا یه هفته ست که برنامه هام وارونه شدن. به چیزای دیگه فکر میکنم. پر از ترس میشم. پر از شادی میشم. پر از دلهره میشم. پر از ابهام میشم. پر از سؤال میشم.
این منم که رویای رفتن داشت؟ هیچوقت از این زاویه تصورش نکرده بودم. هیچوقت این پنجره رو باز نکرده بودم تا باهاش خیال پردازی کنم و خودمو توی اون دنیا ببینم. حالا از تنهایی میترسم. از از صفر ساختن. از باختن. ولی ته ش میدونم که اینجور نمیشه و درستش میکنم خودم.
گیجم. گمم.
فعلا
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]